قاشق چایخوری
مولانا
“…در نگاهِ مرادی کرمانی جهانبینیِ عارفانهای را میشود دید که با معصومیتِ
کودکی درآمیخته و ترکیبی خیرهکننده و دلچسب پدید آورده است .
در داستانِ «قاشق چایخوری»، که نامش را به مجموعه داستان داده، سرگذشتِ
لاکپشتی (به قولِ راوی، کاسهپشتو!) به اسمِ ماهرو را میخوانیم که حیوانِ خانگیِ
یک خانواده شده و همه به او دل بستهاند.
یکبار که ماهرو برای راوی، که پدرِ خانواده است، یک قاشـق چایخوری را که کف آشپزخانه
افتاده بوده، میآورد، پدر چنین میاندیشد:
هنوز فکر میکنم منظورش چه بود. میخواست بگوید:
سهم تو از آبهای همه اقیانوسهای جهان یک قاشـق چایخوری بیشتر نیست؛ با همان بساز.
میخواست بگوید: شما آبرویی که با قاشق چایخوری جمع کردی برای هر چیزی، با ملاقه دور نریز.
میخواست بگوید:
عمر ما، در برابر عمر هستی، یک قاشـق چایخوری است . روزیِ ما به اندازۀ قاشق چایخوری است.
میان اینهمه موجودات، میلیاردها.» من هم که این سطرها را میخواندم پیش خودم فکر میکردم که اگر مولانا میخواست افکارش را با بچهها درمیان بگذارد، لابد همینطور حرف میزد! …”
.
📚 کتاب “قاشـق چایخوری”/ نوشتهی هوشنگ مرادی کرمانی / انتشارات معین / چاپ سوم خرداد ۱۳۹۸
هوشنگ مرادی کرمانی هوشنگ مرادی کرمانی کتاب “قاشـق چایخوری” میان اینهمه موجودات، میلیاردها.» من هم که این سطرها را میخواندم پیش خودم فکر میکردم که انتشارات معین اگر مولانا میخواست افکارش را با بچهها درمیان بگذارد، لابد همینطور حرف میزد! …”میان اینهمه موجودات، میلیاردها.» من هم که این سطرها را میخواندم پیش خودم فکر میکردم که اگر مولانا میخواست افکارش را با بچهها درمیان بگذارد، لابد همینطور حرف میزد! …”میان اینهمه موجودات، میلیاردها.» من هم که این سطرها را میخواندم پیش خودم فکر میکردم که اگر مولانا میخواست افکارش را با بچهها درمیان بگذارد، لابد همینطور حرف میزد! …”میان اینهمه موجودات، میلیاردها.» من هم که این سطرها را میخواندم پیش خودم فکر میکردم که اگر مولانا میخواست افکارش را با بچهها درمیان بگذارد، لابد همینطور حرف میزد! …” میان اینهمه موجودات، قاشق چایخوری